پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد.

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

 
هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…
 
بعد از یک ماه پسرک مرد…
 
وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت
 
مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…
 
دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده…
 
 
 
 
دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد…
 
میدونی چرا گریه میکرد؟
 
چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!
 


برچسب ها:
داستان دختر سی دی فروش,داستان سی دی دختر,دختر سی دی,

تاريخ : 5 مهر 1392 | 1:19 | نویسنده : ali2a| بازدید : 932 |