بابام کتابی اس میده!
الان زده: سلام آیا میتوانی نان بخری؟
منم براش نوشتم :
آری پدر!
اکنون خود را با سرعت به شاطر خواهم رساند و از وی طلب نان میکنم.
پدر چند عدد نان از شاطر طلب کنم؟
بعد بابام زنگ زد و گفت:
کره خر من و مسخره میکنی؟ اگه جرأت داری بیا خونه ...!
برچسب ها:
تاريخ : دوشنبه 15 مهر 1392 | 22:00 | نویسنده : ali2a| بازدید : 841 |
.: Weblog Themes By Pichak :.