يكي دیـــگر از فانتزیام اينه كه دوتا كيف قاپ كيف يه زن مسن رو بزنن بعد من برم دنبالشون

بگه پسرم خودتو به خطر ننداز چيز مهمي تو اون كيف نبود

من بگم مادر مهم ارزش اون كيف نيست مهم نفس عمله‘

بعد برسم بهشون يه كله تو صورت يكي يه ديچاگي تو دهنه يكي ديگشون كيف رو بگيرم بدم به زن مسن بگم مادر چك كن كسري نداشته باشه ...

 چك كردنش كامل بشه بعد بگه محمد! بيا دوماد من بشو به حرفش گوش بدم برم دومادش بشم و مثه افعي بخوابم رو اموالش ...
 
 حالا سه تا سوال پيش مياد ...
 
١.چرا زن مسن چرا خود دخدره تو اين فانتزی نبود كه احساسي بشه ...؟؟
 خب هيچ آدم عاقلي خودشو به خاطر دو كيلو لوازم آرايش به خطر نميندازه شايد كيف قاپ ها چاقو داشتن ...
 
 ٢. زن مسن اسم منو از كجا بلد بود ...؟؟
 والا نميدونم واسه خودمم سواله ...
 
 ٣. چرا تو اين فانتزی نرفتم تو افق محو بشم ...؟؟
 اين فانتزی خعلي پول توش بود محو شدن تو افق هرچه قدر لذت بخش باشه لذتش از پول بيشتر نيست ...
 


برچسب ها:
ضد دختر,فانتزی,ضددختر, ضد پسر,ترول خنده دار, عکس ضدپسر,ضدپسر, عکس خوشگل ترین دختر, sms,جدید,باحال,اس ام اس سرکاری,عکس خنده دار,anti boy anti girl ,کل کل دختر پسر,18,ضد,عاشقی,اس ام اس نامردی,نامردی دختر,دوس دختر,تیکه انداختن,

تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391 | 0:01 | نویسنده : ali2a| بازدید : 681 |